مدرسه علمیه فاطمیه صومعه سرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

    کد دعای فرج امام زمان (عج)
    فالطالع بینیفال روزانه

برخی احادیث مربوط به تشرف انبیای الهی به سرزمین کربلا :

02 دی 1394 توسط یکتا عریانی


حضرت علی علیه السلام
شيخ صدوق رحمة الله به سند معتبر از ابن عباس روايت كرده كه گفت : در خدمت اميرالمؤمنين (عليه السلام) بودم هنگامي كه به جنگ صفينمي‌رفت چون در نينوا – كه در كنار فرات است – منزل كرد با صداي بلند فرمود:‌ ابن عباس آيا اين موضع را مي‌شناسي؟‌ گفتم:‌ نه يا اميرالمؤمنين . فرمود: اگر اين موضع را همچون من شناختي از آن گذر نمي‌كردي تا همانند من گريه كني .
آن بزرگوار بسيار گريست تا آن كه ريش مباركش تَر شد و اشك بر سينه‌اش جاري گشت و ما نيز گريان شديم و حضرت فرمود:‌ آه آه مرا با آل ابي سفيان چكار؟ مرا با آل حرب چه مي‌شود؟‌ كه حزب شيطان و اولياء كفرند؟ صبر كن يا اباعبدالله كه به پدرت رسيد از آنها مثل آنچه به تو خواهد رسيد. پس آب طلب نمود و وضو گرفت و مقداري نماز خواند. بعد از نماز نيز همان سخنان را مي‌فرمود و مي‌گريست تا اين كه ساعتي به خواب رفت چون از خواب بيدار شد فرمود: يابن عباس
عرض كردم: ‌در خدمتم . فرمود: آيا خبر دهم به تو آنچه اكنون در خواب ديدم؟‌عرض كردم: پيوسته ديده شما در استراحت باد و آنچه ديدي خير است يا اميرالمومنين
فرمود ديدم گويا مرداني چند از آسمان به زير آمدند كه پرچم‌هاي سفيد در دست و شمشيرهاي براق و درخشنده حمايل نموده گرد اين زمين خطي كشيدند سپس ديدم گويا اين درختان خرما شاخه‌هايشان را به زمين مي‌زنند و خون تازه از آنها مي‌چكد و حسين فرزند و پاره‌ي تن و نور ديده‌ام در ميان آن خون‌ها غرق شده و فرياد و استغاثه مي‌كند و كسي به داد او نمي‌رسد و گويا آن مردان نوراني كه از آسمان آمده بودند او را صدا مي‌كردند و مي‌گفتند: «اي آل رسول صبر كنيد كه شما به دست بدترين مردم كشته مي‌شويد و اينك بهشت مشتاق توست اي ابا عبدالله
به سند معتبر از هرثمه بن ابي مسلم روايت شده كه گفت : در
خدمت اميرالمؤمنين (ع ) به جنگ صفين رفتيم هنگام مراجعت در زمين
كربلا فرود آمدند و نماز صبح را در آنجا خواندند. پس مشتي از آن خاك را
برداشته بوئيدند و فرمودند: خوشا بحال تو اي خاك گروهي از تو محشور
مي‌شوند كه بدون حساب وارد بهشت خواهند شد. هرثمه پس از مراجعت
به خانه به همسرش - كه از شيعيان علي عليه السلام بود- جريان را
گفت . زوجه‌اش گفت اي مرد اميرالمؤمنين جز حق نمي‌گويد. چون امام
حسين به جانب عراق آمد هرثمه گويد من در لشگر عبيدالله بن زياد بودم
هنگامي كه زمين كربلا را ديدم به ياد سخنان علي عليه السلام افتادم بر
شتر خودسوار شدم و به نزد حسين (ع)آمده سلام كردم و آنچه از پدرش در اين منزل شنيده بودم به عرض
158 رسانيدم .
حضرت فرمودند: آيا تو با مائي يا بر عليه ما مي‌باشي‌؟ گفتم: ‌نه با توام و نه بر عليه تو. دختراني چند در كوفه گذاشته‌ام كه از عبيدالله بن زياد بر آنها مي‌ترسم . آن حضرت فرمودند:‌ برو به مكاني كه كشته شدن ما را نبيني و صداي – دادخواهي- ما را نشنوي سوگند به خدائي كه جان حسين در دست اوست هر كس استغاثه ما را بشنود و ما را ياري نكند خداوند او را با صورت در آتش جهنم مي‌افكند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل از بحارالانوار / علامه مجلسی / ج 10 / ص 156-

 نظر دهید »

برخی احادیث مربوط به تشرف انبیای الهی به سرزمین کربلا :

02 دی 1394 توسط یکتا عریانی

حضرت عیسی
ــ روزي كه حضرت عيسي با حواريون در بيابان سياحت مي‌كردندگذرشان به كربلا افتاد . شيري غرّان را ديدندكه راه را بر ايشان بسته است . حضرت عيسي پيش آمد و فرمود:‌ اي شير چرا در اين جاده نشسته‌اي و نمي‌گذاري عبور كنيم؟ آن شير به زبان فصيح گفت :
« من راه را براي شما باز نمي‌كنم تا اين كه بر يزيد كشنده حسين (ع ) لعن كنيد . » حضرت عيسي فرمود: حسين كيست؟ شير گفت: او فرزندزاده محمد پيامبر امي و پسر علي ولي خداست .
فرمود: ‌قاتل او كيست؟ گفت: قاتل وي ملعون تمام حيوانات وحشي و گرگان و درندگان خصوصا در روزهاي عاشورا است . پس حضرت عيسي دست برداشت و بر يزيد لعن و نفرين كرد و حواريينآمين گفتند. پس شير از راه دور شد و ايشان گذشتند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
ــ ام سلمه گويد: ‌شبي رسول خدا (ص ) از نزد ما بيرون رفت و مدتي دراز از چشم ما ناپديد شد پس آشفته‌ حال و غبارآلود به خانه آمددر حالي كه دست شريفش را بسته بود. عرض كردم يا رسول الله چه شده است كه شما را پريشان و گرد آلود مي‌بينم‌؟فرمود: در اين زمان به موضعي از عراق كه كربلا گويند مرا سير دادند. محل
كشته شدن فرزندم حسين و گروهي از فرزندان و اهل بيتم به من نشان
داده شد. من پيوسته خون ايشان را از آنجا بر مي‌گرفتم و آن خون‌ها در
دست من است. سپس حضرت دست خود را به طرف من گشود و فرمود :

آن را بگير و حفظ كن .
پس آن را كه شبيه خاك سرخ بود گرفتم و در شيشه‌اي نهادم و سر آن را بستم و از آن نگهداري مي‌كردم .
سالها بعد آن هنگام که حسين (عليه السلام) از مكه به سمت عراق رهسپار شد هر روز و شب آن شيشه را در آورده مي‌بوئيدم و به آن نگاه مي‌كردم و براي مصيبت‌هاي حضرتش مي‌گريستم .
چون روز دهم محرم رسيد (همان روزي كه در آن روز حضرت شهيد
شد) آن را در اول روز بيرون آوردم به همان حال بود وقتي در آخر روز
آن خاك ديدم، خوني تازه در آن يافتم. پس در خانه خود فرياد كشيدم و
گريستم ولكن از ترس اين كه دشمنان در مدينه صدايم را بشنوند و در

شماتت ما شتاب كنند اندوه خود را فرونشاندم و پيوسته آن روز و ساعت
را در نظر داشتم تا خبر شهادت آن جناب به مدينه رسيد و حقيقت آنچه
ديده بودم آشكار گرديد .ادامه  دارد

 نظر دهید »

برخی احادیث مربوط به تشرف انبیای الهی به سرزمین کربلا :

02 دی 1394 توسط یکتا عریانی

حضرت سلیمان
ــ روايت شده كه حضرت سليمان به فرش خود مي‌نشست و در هوا سير مي‌كرد . روزي هنگامي كه در حركت بود به زمين كربلا رسيد. بادبساط او را سه دور به هم پيچانيد به طوري كه سليمان ترسيد سقوط كند پس باد آرام شد و فرش در زمين كربلا فرود آمد . سليمان به باد گفت: براي چه (اين كار را كردي و) فرود آمدي؟‌ گفت: در اين موضع حسين (عليه‌السلام) كشته مي‌شود .
پرسيد: حسين كيست؟‌ باد گفت: ‌حسين فرزندزاده محمد (ص) و فرزندعلي حيدر كرار مي‌باشد. سؤال كرد: قاتل او كيست؟‌ گفت: ملعون اهل آسمان‌ها و زمين، يزيد مي‌باشد. سليمان دست برداشت و يزيد را لعن و نفرين نمود و جن و انس آمين گفتند . پس باد وزيد و به بساط سير خود
ادامه داد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت موسی
ــ حضرت موسي با يوشع بن نون سفر مي‌كرد . چون به زمين كربلا رسيد كفش آن جناب پاره و بند آن باز شد و خار به پاي او نشست و خون جاري گشت. عرض كرد: خدايا چه گناهي از من سر زد كه مبتلا شدم؟ به او وحي شد كه در اين موضع حسين (عليه السلام) كشته و خون او ريخته مي‌شود و لذا خون تو به موافقت خون وي جاري گرديد. عرض كرد : پروردگارا حسين كيست؟‌ خطاب آمد: ‌او فرزندزاده محمد مصطفي و پسرعلي مرتضي است .
پرسيد قاتل او كيست؟‌ گفته شد: او ملعون ماهيان دريا و وحشيان صحرا و پرندگان هواست. موسي عليه السلام دست برداشت و بر يزيد لعن و نفرين كرد و يوشع آمين گفت. آنگاه به دنبال كار خود روان گشت .ادامه دارد

 نظر دهید »

برخی احادیث مربوط به تشرف انبیای الهی به سرزمین کربلا :

02 دی 1394 توسط یکتا عریانی

حضرت ابراهیم
ــ حضرت ابراهيم چون از كربلا عبور كرد اسبش لغزيد و از اسب افتاد سرش شكسته و خون جاري شد . پس شروع به استغفار نمود و عرض كرد: خدايا چه گناهي از من صادر شد؟ جبرئيل نازل شد و گفت: اي ابراهيم گناهي از تو سر نزده لكن در اين زمين فرزندزاده خاتم پيامبران و فرزند علي (ع) خاتم اوصياء كشته مي‌شود از اين جهت خون تو جاري شد تا موافق با خون آن جناب گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت اسماعیل
ــ هنگامي كه اسماعيل گوسفندان خود را براي چرا به كنار فرات فرستاد چوپان به او خبر داد چند روز است كه گوسفندان آب نمي‌آشامند !
اسماعيل از خداوند سبب آن را پرسيد؟ جبرئيل نازل شد و گفت:‌ اي اسماعيل از گوسفندانت سؤال كن سبب آن را مي‌گويند .
به آنها فرمود: چرا از اين آب نمي‌آشاميد؟ به زبان فصيح گفتند: «به ما خبر رسيده كه فرزندت حسين (ع) فرزندزاده حضرت محمد (ص) در اينجا با لب تشنه كشته مي‌شود و ما به جهت حزن بر او از اين شريعه آب نمي‌نوشيم . »
اسماعيل درباره قاتل آن جناب سؤال كرد گفتند: آن حضرت را ملعون اهل آسمان‌ها و زمين و تمام خلائق مي‌كشد پس اسماعيل قاتل آن بزرگوار را لعنت كرد .  ادامه دارد

 نظر دهید »

برخی احادیث مربوط به تشرف انبیای الهی به سرزمین کربلا :

02 دی 1394 توسط یکتا عریانی

حضرت ابراهیم
ــ حضرت ابراهيم چون از كربلا عبور كرد اسبش لغزيد و از اسب افتاد سرش شكسته و خون جاري شد . پس شروع به استغفار نمود و عرض كرد: خدايا چه گناهي از من صادر شد؟ جبرئيل نازل شد و گفت: اي ابراهيم گناهي از تو سر نزده لكن در اين زمين فرزندزاده خاتم پيامبران و فرزند علي (ع) خاتم اوصياء كشته مي‌شود از اين جهت خون تو جاري شد تا موافق با خون آن جناب گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت اسماعیل
ــ هنگامي كه اسماعيل گوسفندان خود را براي چرا به كنار فرات فرستاد چوپان به او خبر داد چند روز است كه گوسفندان آب نمي‌آشامند !
اسماعيل از خداوند سبب آن را پرسيد؟ جبرئيل نازل شد و گفت:‌ اي اسماعيل از گوسفندانت سؤال كن سبب آن را مي‌گويند .
به آنها فرمود: چرا از اين آب نمي‌آشاميد؟ به زبان فصيح گفتند: «به ما خبر رسيده كه فرزندت حسين (ع) فرزندزاده حضرت محمد (ص) در اينجا با لب تشنه كشته مي‌شود و ما به جهت حزن بر او از اين شريعه آب نمي‌نوشيم . »
اسماعيل درباره قاتل آن جناب سؤال كرد گفتند: آن حضرت را ملعون اهل آسمان‌ها و زمين و تمام خلائق مي‌كشد پس اسماعيل قاتل آن بزرگوار را لعنت كرد .  ادامه دارد

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 20

مدرسه علمیه فاطمیه صومعه سرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبت ها
  • پژوهشي

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کد حدیث

کد حدیث



کد روز شمار امام زمان
  • تبلیغات اینترنتی
  • آیتم ها

    • ارکان مقاله نویسی
    • چکیده تحقیق پایانی
    • چکیده تحقیق پایانی
    • ماه رمضان
    • تبریک ماه رمضان
    • برابری زن و مرد در قرآن
    • آیا قرآن به این مطلب اشاره می کند که آنهایی که چهره های سفید دارند، از آنهایی که رنگ پوستشان زرد، قرمز، قهوه ای یا مشکی است، بهترند؟
    • حکایتی زیبا از تشرّف آيت‌الله نمازي خدمت امام زمان (ع)/ به قرآن قسم نخور!
    • حکایتی زیبا از تشرّف آيت‌الله نمازي خدمت امام زمان (ع)/ به قرآن قسم نخور!
    • شعر
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس