مدرسه علمیه فاطمیه صومعه سرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

    کد دعای فرج امام زمان (عج)
    فالطالع بینیفال روزانه

- شهدا: یه قلپ آب!

05 دی 1394 توسط یکتا عریانی



داشتیم بر می گشتیم عقب. سر راه دیدیم ده ـ دوازده نفری افتاده اند روی زمین. از بچه های خودمان بودند. رفتیم بالای سرشان. نه تیری خورده بودند و نه ترکشی. سرم را گذاشتم روی سینه یکی شان. قلبش می زد؛ آرام، آرام، آرام.
توی گرمای شصت ـ هفتاد درجه، برای مردن، تیر و ترکش لازم نیست؛ کافی است چند ساعت آب نداشته باشی…
رفته بودند پی مجروح های دیشب. حالا برگشته بودند دست خالی. گریه می کردند.
ـ پس چرا دست خالی برگشتید؟
ـ همه شهید شده بودند. حتی آنهایی که فقط یک ترکش خورده بودند.
هرکس نتوانسته بود دیشب خودش را بکشاند عقب، شهید شده بود.
ـ بهشون تیر خلاص زده بودند؟
ـ نه، از تشنگی.
* می گویم: «بابا جون چته؟ یه قُلُپ آب دادیم بهت. چرا این جوری شاکی شدی.»
نشسته یک گوشه گریه می کند. با هق هق گریه از رفقایش می گوید که از تشنگی شهید شدند؛ از این که عهد کرده بود تا آخر عمر، آب خنک نخورد؛ از خیلی چیزها…
* دو تانک دشمن، خلاف آن سمتی که من تصور می کردم، به سمت مجروحان به راه افتادند. تانک ها نزدیک و نزدیک تر می شدند. ولی نه ایستادند و نه راهشان را کج کردند. دست هایم را بر روی چشمانم گرفتم و سرم را بی اختیار به لبه خاکریز کوبیدم. آنچه در آن حال می شندیم، صدای آزار دهنده شنی تانک های دشمن بود و فریاد های جان سوز مجروحین.
تانک ها با تکه پاره هایی از گوشت و استخوانِ به جا مانده بر شنی ها گذشتند و پنج جنازه را با خاک، هم سطح کردند. از جنازه ها تنها آن مقدار که زیر چرخ نرفته بود، سالم مانده بود؛ سری، دستی، پایی، سینه ای…
صحنه عجیبی بود. یاد عصر عاشورا افتادم.

[1]
* هرچه می خواند، آخرش این را می گفت: «امام حسینj وقتی شهید شد، سر نداشت. ما می خواهیم سر داشته باشیم و فردای محشر، ادعای پیرو حسین بودن بکنیم؟»
وقتش که رسید، سرش با آرپی جی رفت.
* چهل صبح بعد از نماز، زیارت عاشورا می خواند تا خدا دعایش را اجابت کند و شهید شود.
به شوخی بهش گفتم: «این عملیاتی که من دیدم، این قدر فشارش بالاست که اگر نخوای هم شهید می شی. به نذرت و نیاز حاجت نیست.»
گفت: «اگه شهید نشم، باز از فردا می خونم. این قدر چهل روز، چهل روز می خونم تا شهیدشم.»
روز چهلم کار فیصله پیدا کرد؛ به دور دوم نکشید.
* چاشنی مین ترکید. توی کوله هم خرج آرپی جی بود. شعله بالا کشید. خرج ها آتش گرفت. داد می زد: «قبله کدوم وره؟ حرم امام حسینj کدوم طرفه؟ می خوام یا رو به قبله یا رو به کربلا باشم.»
خرج ها همین طور پخش و پلا می شد به اطراف. چشم و دست و صورت و پشت و سینه، همه را حسابی سوزانده بود و باز هم پرت می شد. یکی ـ دو تا مین هم از پرت شدن این تکه ها منفجر شد.
داد زدم: «برادر تخریب چی! بخواب به پشت تا خاموش شه.»
داد زد: «نمی تونم، نمی شه. پرت می کنه. پرت می شه.»
داد زدم: «دو نفر برن یه طوری کوله رو ازش جدا کنن.»
گفت: «نه. این جا خطرناکه. چیزی نیست. الانه تموم می شه. کسی نفرستین، خطرناکه.»
توی این حرف ها بودیم که آخری هم منفجر شد.
* کشورهای غرب و شرق تا می توانستند به عراقی ها می رسیدند؛ از هواپیماهای مدرن میراژ و فانتوم گرفته تا موشک های اگزوست. فضای هوایی عربستان و سواحل جنوب هم در اختیارشان بود. فکرش را هم نمی کردیم این قدر جسور شوند. می آمدند تا لارک، نزدیک بندرعباس و کشتی هایمان را می زدند. راه دوم را انتخاب کردیم. همین قایق های معمولی را دست کاری کردیم و تبدیلشان کردیم به قایق های تندرو. اسمشان را گذاشتیم «عاشورا».

________________________________________
[1] . 16 دی ماه 59، شهادت حماسی شهدای هویزه

امان - آذر و دیماه 1390 ، شماره 33

 

 نظر دهید »

حدیث

04 دی 1394 توسط یکتا عریانی

 نظر دهید »

جمعه

04 دی 1394 توسط یکتا عریانی

 نظر دهید »

جمعه

04 دی 1394 توسط یکتا عریانی

 نظر دهید »

سجده

04 دی 1394 توسط یکتا عریانی

سجده
بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت میکند.
شما امواج الکترو مغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنار هم بگذارید ونا خواسته این امواج را دریافت می کنید.
همچنین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یکساعت هم خاموش نمی شوند.
شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید.به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید!
سردرد هستید! احساس ناراحتی می کنید!
تنبلی در کار و درد در مکان های مختلف!
این را فراموش نکنید وقتی بعضی از این علایم را احساس کردید!
راه حل همه اینها چیست!!؟؟
با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه خواهد کرد!این شبیه زمین کردن ساختمانهایی است که احتمال برخورد سیگنالهای الکتریکی (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود.
بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود!
آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند:
بهتر است که پیشانی تان را بر خاک بگذارید!
و آنچه شگفت انگیزتر است اینکه:
بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد.
و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است.
و کعبه درست مرکز زمین است.
بنابراین سجده در نمازتان:
بهترین راه برای تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است !
این همچنین کمال مطلوب برای نزدیکی به قادر مطلق است، او که جهان را اینگونه خلاق آفرید !
ما به خاک نمی افتیم تا امواج الکترومغناطیس تخلیه شود، بلکه برای اطاعت خدای قادر متعال سجده می کنیم! ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است! ایمان ما بخاطر آفریننده است! او همه چیز را می داند!
اما،از آنجا که دلیل علمی وجود دارد لازم است به مردم نشان داده شود تا هرآنچه مسلمانان انجام می دهند را ببینند؛ این برای همه خوب است!

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 20

مدرسه علمیه فاطمیه صومعه سرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبت ها
  • پژوهشي

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کد حدیث

کد حدیث



کد روز شمار امام زمان
  • تبلیغات اینترنتی
  • آیتم ها

    • ارکان مقاله نویسی
    • چکیده تحقیق پایانی
    • چکیده تحقیق پایانی
    • ماه رمضان
    • تبریک ماه رمضان
    • برابری زن و مرد در قرآن
    • آیا قرآن به این مطلب اشاره می کند که آنهایی که چهره های سفید دارند، از آنهایی که رنگ پوستشان زرد، قرمز، قهوه ای یا مشکی است، بهترند؟
    • حکایتی زیبا از تشرّف آيت‌الله نمازي خدمت امام زمان (ع)/ به قرآن قسم نخور!
    • حکایتی زیبا از تشرّف آيت‌الله نمازي خدمت امام زمان (ع)/ به قرآن قسم نخور!
    • شعر
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس