عيد در قرآن
عيد در قرآن
خليل منصوري
اشاره : انسان به طور طبيعي به سوي كمال گرايش دارد و از نقص مي گريزد. اگر مجموعه اي از حالات انساني چون شادي و گرايش به زيبايي را اموري كمالي دانسته كه آدمي به سوي آن ميل و گرايش ذاتي دارد ، از اين رو طبيعي است كه آدمي به سوي اموري از اين دست گرايش يابد و خواهان آن شود. بر پايه اين گرايش ذاتي است كه عيد به عنوان نمادي از شادي و سرور مورد توجه و اهتمام بشر است. انسان در اين روزهاي خاص كه به نوعي با امور طبيعي سازوار و هماهنگ است، مي كوشد تا اوج شادي و در حقيقت كمالي خواهي خود را به اشكال متنوع و در قالب هاي گوناگون به نمايش بگذارد. عيد بنا بر اين تفسير نمايشي از گرايش انسان به كمالي خواهي و كمال گروي انسان است.
هماهنگ اعياد با طبيعت
اصولا جشن ها و اعياد كه نماد و نمايشي از گرايش انسان به كمال و آشكار سازي اين ميل باطني در قالب هاي تجسمي و شكلي آن است به جهاتي با جهان بيرون ارتباط تنگاتنگي مي يابد. به اين معنا كه در ايجاد و تحقق اين شور و اوج گيري هيجانات احساسي و عاطفي بشر عامل موثر بيروني نقش كليدي و مهمي را ايفا مي كند. در زماني كه طبيعت نوعي بلوغ كمالي را نشان مي دهد تاثيرات فزاينده اي در انسان به جا مي گذارد و ميل و گرايش ذاتي انسان به كمال خواهي و كمال جويي را بر مي انگيزاند. در پي اين هيجانات و متاثر از آن است كه انسان به گونه در خود نوعي احساس مي يابد كه مي توان از آن به همسان پنداري با طبيعت ياد كرد. در اين حالت است كه آدمي خود را چون بخشي از طبيعت همراه با كمال موجود در طبيعت مي پندارد و از رسيدن به چنين بلوغي خرسند و شادان مي گردد و خوشحالي خود را به صورت هاي مختلف بروز مي دهد.
در همه مواردي كه به عنوان اعياد و يا جشن ها و سورها و به تعبير قرآني ايام الله از آن ياد مي شود، اين عنصر و مولفه اساسي را مي توان شناسايي و ردگيري كرد. در جشن گندم و يا جشن مهرگان عنصر كمالي به خوبي خود را نشان مي دهد. در اين جشن ها آدمي با طبيعت كمالي گندم و يا فرآورده هاي جاليزي و تابستاني خود را همراه و هماهنگ مي يابد و در سوري اين همراهي و سازواري را به نمايش مي گذارد. در بسياري از ملل از اين نوع جشن ها و اعياد ديده مي شود كه هر ساله در فصل خود برگزار مي شود.
عيد نوروز شايد يكي از مهم ترين و سازوارترين اعياد بشري باشد. نمايش طبيعت در اين فصل به اوج كمالي خود مي رسد و طبيعت پس از مرگ ظاهري در زمستان ، دوباره در آغاز فصل بهار زندگي را مي روياند و گل و گياه و سبز و چمن از زمين بر مي آيد. اين گونه است كه آدمي را در هيجاني از زندگي كمالي فرو مي برد و جيك جيك گنجشكان بر شاخسار درختان تازه به گل و جوانه نشسته را بر مي انگيزد و آن را به انسان منتقل مي سازد. اين گونه است كه آدمي متاثر از طبيعت شاد و پر نشاط به وجد مي آيد و هيجان خود را همانند پرندگان بروز مي دهد و به شادي و نشاط مي پردازد.
اعياد مذهبي و كمال خواهي
در اعياد مذهبي و آييني نيز چنين هماهنگي و سازواري را مي توان يافت. در همه اين اعياد مذهبي و ديني نوعي كمال را مي توان ردگيري و شناسايي كرد . به عنوان نمونه در عيد كريسمس هم هماهنگ با طبيعت را مي توان يافت و هم بلوغ كمالي را مي توان جستجو كرد. در نظر مسيحيان اين روز ، روزي است كه خداوند ، انسان كاملي را به زمين هديه كرد كه خود صورت كاملي از خداست. به اين معنا كه مسيح مظهر كامل اسم الله است و تجلي خدا در انسان مي باشد. در اين صورت مي توان گفت كه انسان در زمان ظهور مسيح و تولد و ميلادش به بلوغ نهايي خود رسيد و خلافت الهي را كسب كرد و توانست جانشين خدا بر زمين شود. هر چند كه ميان شب يلداي ايراني كه آغاز چهله بزرگ زمستاني و آغاز فصل سرما و روز نخست دي ماه مي باشد و مردم به جشن و سرور مي پردازند با يلداي مسيح نوعي هماهنگي و ارتباط وجود دارد و اين نشان از همبستگي فرهنگي دارد با اين همه در هر دو ديدگاه نوعي كمال و هماهنگ ميان طبيعت و كمال آن و كمال خواهي انساني را مي توان شناسايي كرد. در انديشه يلداي ايراني ، شب آغاز دي شبي است كه خورشيد متولد مي شود و پس از پايان چهله بزرگ از قنداق كودكي بيرون مي آيد ( اين را بنگريد با مساله چهله شويي كودكان ) و در چهله كوچك كه تا دهم اسفند ادامه مي يابد خورشيد خود را براي فعاليت آماده مي سازد ، از اين رو در پس ابرها به گرم كردن زمين مشغول مي شود و مي بينيم كه زمين گرم مي شود و روح در تن درختان دميده مي شود. از اين رو ست كه مي توان درخت كاشت تا زمين جان خود را به گياهان منتقل كند . در آغاز بهار است كه خورشيد پس از كمال خود و زمين بر فراز مي آيد و خود را چنان كه طبيعت مي خواهد بر آن عرضه مي كند و گل و گياه به وجد و ترانه مي آيد و همان خورشيد بهاري شادان و با طراوت سر بر مي آورد.
ميان اين شب يلداي ايراني كه شب ميلاد خورشيد است؛ (زيرا كه واژه يلداي آرامي به معناي ميلاد و تولد است كه از آن واژه عربي ولد و يولد گرفته شده است و از نظر ساختار زباني يكي هستند.) و شب ميلاد مسيح كه خورشيد حقيقت انساني است نوعي تناسب كمالي را مي توان يافت.
در عيد ديگر مسيحيان نيز چنين تناسبي ميان كمال خواهي مي توان يافت. تعطيلي مسيحيان روز يك شنبه است و بر خلاف يهوديان آنان شنبه را تعطيل نمي كنند ، هر چند كه مسيحيان چون يهوديان بر اين باورند كه خداوند در روز شنبه پس از ساخت و پرداخت جهان آفرينش به استراحت پرداخت و آن روز را تعطيل كرد كه اين هم نوعي كمال طبيعت را مي نماياند و ارتباط جشن تعطيلي هفتگي را با طبيعت و كمال آن نشان مي دهد؛ با اين همه مسيحيان روز يك شنبه را تعطيل كردند ؛ زيرا بر اين باورند كه در اين روز است كه خداوند به خواهش حواريون و انصار مسيح (ع) مائده و سفره آسماني را بر ايشان گستراند و اين گويا رسيدن كمال حواريون نسبت به صداقت و حقانيت مسيح است و اين كه آن حضرت (ع) پيامبر خداوند است. اين رسيدن به كمال موجب شده است كه آنان جشن يك شنبه را به عنوان عيد كمالي داشته باشند و آن روز را ارج نهند. [1] ( البته بماند كه اين خود نوعي ايجاد تمايز فرهنگي ميان دو فرهنگ يهودي و مسيحي است تا دوفرهنگ به شكل نمادها نيز از يك ديگر باز شناسانده شود.
در عيد فطر و نيز عيد قربان و ديگر اعياد مذهبي چون عيد غدير خم و شعبان نيز اين كمال خواهي و كمال جويي را مي توان يافت. در همه اين اعياد نوعي ارتباط تنگاتنگ ميان روز عيد و مساله كمال را مي توان شناسايي و ردگيري كرد. عيد فطر روز بلوغ و رهايي انسان از دام دنيا و رسيدن به تقواست و آدمي به اين اميد كه به كمال مطلوب خود يعني تقواي الهي رسيده آن روز را جشن مي گيرد؛ زيرا قرآن درباره هدف وجوب روزه ماه رمضان مي فرمايد: كتب عليكم االصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعلكم تتقون ؛ بر شما همانند گذشتگان روزه نوشته و فرض شد تا شايد تقوا پيشه گيرد. روز عيد فطر روز جشن و رسيدن به كمال روزه يعني تقواست.
روز عيد قربان نيز روز كمال ديگري است . در اين روز حاجيان پس از مناسك و آيين هاي حج به قربانگاه مي روند تا شادي و سرور خود را از هماهنگي با جهان هستي و رسيدن به توحيد صرف و محض جشن بگيرند. اين زماني است خود را در مشعر و روز حشر آدمي در قيامت يافته و در عرفات معرفت به توحيد رسيده و در مني به آروزها و مناياي خود دست يافته و در مسلخ عشق خود را به نيابت از همه عشق ورزان به قربانگاه مي برند.
گستره معنايي عيد در قرآن
در قرآن كريم به صورت صريح تنها يك بار كلمه عيد به كار رفته است ولى به صورت اشاره و ضمنى آياتى از قرآن به اين مسأله اشاره دارد. خداوند در باره درخواست حواريون اين واژه را به معنايي كه ما امروز از اين واژه مي فهميم به كار برده است : «قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنزِلْ عَلَيْنَا مَآئدَةً مِّنَ السَّمَآءِ تَكُونُ لَنَا عيدا ؛ خداوند ]دعاى او را مستجاب كرد و[ گفت: من آنرا بر شما نازل مى كنم ولى هر كس از شما بعد از آن كافر گردد ]و راه انكار پويد[ او را چنان مجازات مى كنم كه احدى از جهانيان را نكرده باشم»
عيد در لغت از ماده «عود» به معناى بازگشت گرفته شده است . از كاربرد هاي اين واژه مي توان دريافت كه چون اصالت در آفرينش كمال و كمال خواهي و بازگشت و رجوع به آن است ، مراد از عود ، بازگشت به كمال است. پس هرگاه انسان و يا طبيعت به جايگاه و اصل خود بازگشت آن روز ، روزي است كه مي توان از آن به عيد تعبير و ياد كرد. از اين روست كه به روزهايى كه مشكلاتي از قوم و جمعيتى برطرف مى شود و يا پيروزى ها و راحتى هاى نخستين باز مي گردند آن روز را عيد گرفته و شادي بازگشت خود را جشن مي گيرند. چنان كه گفته شد در اعياد اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعت يك ماه رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان انسان باز مى گردد و آلودگى ها كه بر خلاف فطرت است از ميان مى رود، عيد گفته شده است و از آنجا كه روز نزول مائده بر حواريون روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است حضرت مسيح آن را «عيد» ناميده است. و چنان كه در روايات آمده نزول مائده آسمانى در روز يكشنبه بوده و شايد يكى از علل احترام روز يكشنبه در نزد مسيحيان نيز همين امر باشد.
عيد به اين معنا در حقيقت بيانگر خودسازي انسان نيز است ؛ زيرا كساني كه به نوعي با خودسازى توانسته اند به كمال خود بازگردند و با اصل خود ارتباط بر قراركنند به شادي و سرور مي پردازند. به قول مولوي رومي هر كسي چون دور ماند از اصل خويش ؛ باز جويد روزگار وصل خويش. اين بازجويي روزگار وصل در شكل و قالب خودسازي خود را نشان مي دهد و كسي كه خودسازي مي كند در جستجوي بازگشت به اصل خود حركت مي كند و هر گاه اين احساس را در خود مي يابد كه به آن سو حركت كرده است ، شاد و مسرور مي شود كه مي تواند به اصل خود بازگردد و كمال لايق را دريابد. در اعياد مذهبي مساله بازگشت به اصل از طريق خودسازي بارها و بارها مورد تاكيد قرار مي گيرد تا انسان به فراموشي دچار نشود و از راه دور نگردد. در نماز عيد قربان و فطر به خواندن سوره هايى توصيه شده است كه سالم سازى درون و تزكيه روح در آن سخت مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است. در ركعت اول نماز عيد، توصيه شده است كه سوره اعلى خوانده شود كه در آن به نكات مهمى براى سازندگى انسان اشاره شده است از جمله خداوند مى فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى;[2] به يقين كسى كه پاكى جُست ]و درون خود را تزكيه كرد[ رستگار شد»
تزكيه به معناى نموّ و رشد دادن نفس با خيرات[3] است. و سپس اين واژه به معناى تطهير و پاك كردن نيز آمده است. شايد به اين مناسبت كه پاك سازى از آلودگى ها و سالم سازى ريشه ها سبب رشد و نمو است. و در اين آيه ممكن است هر دو مورد نظر باشد در ركعت دوم نماز عيد توصيه شده است كه سوره «شمس» خوانده شود، كه در اين سوره تأكيد بر خودسازى و سالم سازى درون با بيشترين تأكيد ممكن مطرح شده است خداوند در اين سوره بعد از 11 قسم مى فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّهَا; به راستى هر كس نفس خويش را پاك و تزكيه كرد رستگار شده [1]. (صدوق، من لايحضره الفقيه، بيروت، دار الاضواء، چاپ سوم 1413، ج 1، ص 436.)
و در روايات علاوه بر طهارت باطنى و تزكيه به طهارت ظاهرى نيز توصيه شده است. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «كسى كه روز عيد نمى تواند در جماعت مردم شركت كند، پس غسل كند و خود را خوشبو كند و به تنهايى نماز بخواند; همان طور كه در جماعت مى خواند.»[4]
گردهم آيي و آراستگي
يكي از اشكال بازنمايي شادي و تجسم بخشي به نشاط دروني رسيدن به كمال و يا در راه قرار گرفتن و آغاز رفتن و بازگشتن ، توجه و اهتمام به آراستگي و زينت ظاهري است. انسان به طور طبيعي دوست مي دارد كه شادي خود را به نمايش بگذارد و ديگران را در شادي خود همراه گرداند. از اين رو گرايش عمومي و طبيعي در اعياد و شادي ها گردهم آيي و جمع شدن است. از اين روست كه مردم در اعياد به گردهم آيي علاقه مند هستند و مي كوشند با هم به شادي و سرور بپردازند.
براي اين كه بتوانند در فضايي باز و در آرامش و آسايش و به دور از هرج و مرج به شادي و دست كوبي بپردازند به دشت و صحرا مي روند كه فضاي آزادتري را براي ايشان فراهم مي آورد. در همه اعياد مذهبي مي توان رفتن به صحرا و گردهم آيي را شناسايي و ردگيري كرد.
هم چنين انسان به طور طبيعي گرايش به زيبايي ظاهري دارد. او نيز مي خواهد همانند طبعيت خود را بيارايد و از رنگ هاي متنوع چون گل ها و برگ ها استفاده كند . آراستگي به لباس ها و گل هاي زيبا در روزهاي عيد به اوج خود مي رسد ؛ چنان كه شادي و سرور نيز در اين روزها چنين است. از قرآن به كمك روايات استفاده مى شود جهت اظهار نشاط و شادى هر آنچه جزء زينت هاى حلال است مورد استفاده قرار گيرد از جمله لباس زيبا، قرآن كريم در اين رابطه مى فرمايد: «يَـبَنِىءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ;[5] اى فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد; و ]از نعمت هاى الهى[ بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد»
امام باقر(عليه السلام) در مورد اين آيه فرمود: «يعنى لباس هايى را كه به آن ها خود را زينت مى كنيد در روزهاى عيد و جمعه براى نماز بپوشيد.»[6]
امام زين العابدين(عليه السلام) فرمود: «همه شما بايد در روز عيد زينت و غسل و آرايش كنيد و از دعاهاى وارد شده آن روز به قدر توان بخوانيد و مبادا كارى كنيد كه چهره ظاهرى شما زيبا و عمل شما زشت باشد.»[7]
نگاهي گذرا به عيد در روايات
در روايات مطالب نغز و دلكشى درباره عيد آمده كه طرح و بيان تفصيلى آن باعث طولانى شدن مقال مى شود، آنچه مى توان گفت فقط فهرستى از برخى مطالب و آثارى است مربوط به عيد.
1ـ چه روزى عيد است؟ در اين بخش بيان هاى مختلفى آمده است، گاه برخى ايام خاص را به عنوان عيد ياد نموده از جمله در روايتى مى خوانيم: «عيدها چهار تا است، فطر و قربان و غدير و روز جمعه»[8]
على(عليه السلام) فرمود: «و هر روز كه خدا نافرمانى نشود عيد است»[9] چرا كه روح آلوده نشده و در نتيجه شادابى و طراوت ريشه دار است. نه تصنعى و ظاهرى كه متأسفانه امروزه رسم بر اين شده كه برخى با درون آلوده و روح فاسد شده، با تبسّم و لبخند ظاهرى مى خواهند اظهار شادى و نشاط نمايند» در روايت پيش گفته از امام زين العابدين(عليه السلام)خوانديم كه فرمود: «مبادا كارى كنيد كه چهره ظاهرى شما زيبا و عمل شما زشت باشد»
از اين روايت مى توان استفاده كرد كه انسان مى تواند به گونه اى عمل نمايد كه هر روزش عيد باشد، و گاه همين معنى با صراحت در كلام معصومان(عليهم السلام) آمده، چنان كه على(عليه السلام) فرمود: «امروز براى ما عيد است و فردا براى ما عيد است و هر روزى كه خدا را در آن روز معصيت نكنيم آن روز براى ما عيد است»[10]
2ـ برخى وظائف روز عيد: گذشته از طهارت و زينت ظاهرى و شركت در نماز عيد و دادن زكات فطره در عيد فطر، و يا انجام قربانى در عيد قربان به امورى توصيه شده است. كه به برخى از آن ها اشاره مى شود:
يك: شادى و خوشحالى: چون روز عيد روز گرفتن پاداش و جايزه است جا دارد انسان خوشحال و با نشاط باشد، لذا در روايت آمده وقتى روز عيد فرا مى رسد منادى ندا مى دهد «اى مؤمنان به سوى جايزه هايتان بشتابيد»[11] در روايت ديگر مى خوانيم كه «به سوى پروردگار بخشنده بشتابيد كه ]پاداش[ زياد عطا مى كند و ]گناهان[ بزرگ را مى بخشد» اين پاداش هم در عيد قربان است و هم عيد فطر.
دو: تكبير و تهليل گفتن: در اجتماعات، و نماز جماعت صداى تكبير و تهليل به گوش برسد، لذا پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: «عيدهاى خود را با تكبير زينت دهيد.»[12] در جاى ديگر فرمود: «دو عيد ]فطر و قربان[ را با تهليل ]لا اِله اِلاّ اللّه[، تكبير، ]الله اكبر[، تحميد ]الحمدللّه [و تقديس ]سبحان الله[ زينت دهيد»[13] و خود حضرت همين گونه عمل مى كرد و در روز عيد قربان و فطر در حالى از منزل خارج مى شد كه صدايش را به تكبير بلند مى كرد.»
سه: تقسيم كردن شادى ها: در اين روز به نشاط و شادى خود بسنده نكنيم سعى كنيم شادى هايمان را بين ديگران تقسيم كنيم، امامان معصوم(عليهم السلام)، تلاش داشتند سرور و شادى روز عيد را به شكل هاى مختلف به ديگران انتقال دهند مثلاً در شب و روز عيد برده ها را آزاد مى كردند[14] و ما مى توانيم با كمك به ديگران رفع گرفتارى هاى آنانو…دل شكسته اى را شاد كنيم و غمديده اى را با نشاط.
چهار: بازديد و زيارت: همان گونه كه در تمام اعياد متداول است كه مسلمانان ديد و باز ديد دارند و صله ارحام انجام مى دهند در عيد قربان نيز اين سنت حسنه مراعات شود و همين طور به زيارت امامان معصوم(عليهم السلام) رفتن مخصوصاً زيارت امام حسين(عليه السلام) زياد سفارش شده است.[15]
از آنچه گفته شد بخوبى استفاده مى شود كه اعياد اسلامى بويژه عيد قربان در واقع جشن خودسازى و درون سازى است و جشن قربانى كردن هوس در ابعاد مختلف و پى آمد خودسازى نيز طهارت ظاهرى، ذكر زبانى، تقسيم شادى ها، و زيارت و خدمت پاكان و بزرگان نمودن خواهد بود.
عيد نوروز
با آن چه گذشت مي توان به مساله عيد نوروز از ديدگاه قرآن و روايت به شكل ديگري نگريست. عيد نوروز در بردارنده بسياري از نشانه هاي اعياد مذهبي و ديني است. از سوي در آن نمايشي از كمال جويي و كمال خواهي انسان و هماهنگ و سازواري با طبيعت را مي توان يافت و هم نشانه هاي از رستاخيز و تاكيد بر باورهاي اصولي و اساسي دين چون معاد و دوباره زنده شدن انسان چون طبيعت را كه خداوند در قرآن از آن ياد كرده است و بيان داشته است كه اگر در رستاخيز شك و ترديد داريد بنگريد كه چگونه ما زمين مرده را در بهار زنده مي كنيم و گياهان را مي رويانيم .
از ديگر ويژگي ها نوروز مي توان به مساله ديد و بازديد و صله رحم اشاره داشت كه امري مهم و وظيفه اسلامي و انساني و عاملي مهم براي جامعه پذيري ، فرهنگ سازي و تبادل و تعاملات فرهنگي مي باشد. همبستگي اجتماعي و امت سازي را تقويت مي كند و ريشه سست شده برادري و اخوت را دوباره استوار و محكم مي سازد.
نمايش از شادي و سرور است و تجسمي از كمال خواهي و زيباجويي انسان مي باشد. كودكان را با طبيعت و انسان را با محيط زيست آشتي مي دهد و ارزش و اهميت جهان و محيط زيست و درخت و درخت كاري را باز مي شناساند.
عيد نوروز، عيدي سرشار از حركت و جوشش و كوشش و محبت و عشق و بازگشت و خودسازي و ديگرسازي و جامعه و امت سازي است. باشد كه آن را قدر بدانيم و در حفظ آيين هاي ارزشي و اصولي آن كوشا باشيم .
پانویس
[1]. ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1370ش، ج 5، ص 131.
[2]. اعلى/ 14.
[3]. راغب اصفهانى، المفردات، تهران، دفتر نشر الكتاب، دوم، ص 213.
[4]. حر عاملى، وسائل الشيعه، دار احياء التراث، ج 5، ص 115.
[5]. اعراف/ 31.
[6]. وسائل الشيعه، همان، ج 5، ص 15.
[7]. ميرزا حسين نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ج 6، ص 150، حديث 6670/ 3.
[8]. بحارالانوار، ج 86، ص 276 ;ج 89، ص 276 و ج 98، ص 351.
[9]. نهج البلاغه، همان، حكمت 428.
[10]. مستدرك الوسائل، همان، ص 154، روايت 6680/ 8.
[11]. مستدرك الوسائل، همان، ص 154، روايت 6678/ 7.
[12]. كنز العمّال، حديث 24094 و 24095.
[13]. بحارالانوار، همان، ج 91، ص 118.
[14]. همان، ج 98، ص 188.
[15]. همان، ج 101، ص 100.