مدرسه علمیه فاطمیه صومعه سرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

    کد دعای فرج امام زمان (عج)
    فالطالع بینیفال روزانه

شهادت امام حسن عسکری علیه السلام

29 آذر 1394 توسط یکتا عریانی


از ما زمینیان به شما آسمان سلام

مولای دلشکسته امام زمان سلام

این روزها هزار و دو چندان شکسته ای

حالا کجای روضه بابا نشسته ای

رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت

قربان ریشه های نخ شال گردنت

آماده می کنی کفن و تربت و لحد

مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد

گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای

این روزها کنار دو بستر نشسته ای

انگار غصه دار جراحات سینه ای

گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای

یک بار فکر زهر و دل پر شراره ای

یک بار فکر واقعه گوشواره ای

با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای

اما به یاد مادر پهلو شکسته ای

آن مادری که بال و پرش درد می کند

هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند

هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد

هم آسمان روسریش پر ستاره شد

دو ماه و نیم کار حسن مو شکافی و

دو ماه و نیم بازوی مادر غلافی و…

 

 نظر دهید »

الگوی حسن!

29 آذر 1394 توسط یکتا عریانی

الگوی حسن!

ما در هر نماز، دو مرتبه حرکت در صراط مستقیم و در امان ماندن از هر گونه افراط و تفریط را از پروردگار خود تمنا می کنیم و این امر میسر نمی شود مگر با داشتن الگویی که از هرگونه خطا و اشتباه و گناه و سهو و نسیان، مصون و معصوم باشد.

چیزی که هر شیعة منتظر، بیش از هر چیز، به آن نیاز دارد، این است که الگوی خود را بشناسد. چون هر انسانی باید در کارهای مهم به الگویی اقتدا کند. حال اگر الگوی خود را نشناسد، چگونه ممکن است به او اقتدا کند؟

یکی از این الگوها حضرت امام حسن مجتبی اولین فرزند حضرت فاطمه زهرا هستند؛ که در روز سه شنبه، نیمة ماه مبارک رمضان سال دوم هجری، دنیا به نور جمال پر فروغشان منور شد. حضرت امام مجتبی دارای صفات نیکویی بود و به همین جهت، خدای تعالی او را برای مردم جهان الگو قرار داد. در اینجا مختصری از صفات این الگوی نیکو را می آوریم. باشد که ذره ای از این صفات در ما نیز منعکس شود و ما را جزء یاران امام عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ قرار دهد.
طرفداری از حق

در زندگینامه امام مجتبی آمده است که ایشان در در دوران عمرش همیشه طرفدار حق بود و نمی گذاشت کسی به کسی ظلم کند. به هیچ وجه، جز راستی و صداقت، چیز دیگری اظهار نمی فرمود و سخنانش مانند آیات قرآن، حجت بود و حقیقت داشت.
کوشا در عبادت

بیست و پنج مرتبه پیاده از مدینه به مکه برای زیارت خانة خدا مسافرت کرد. اموال خود را دو مرتبه نصف کرد و نیمی از آن را به فقرا انفاق فرمود. بیشتر از همه، خدا را در کارها منظور می کرد و شب ها مشغول عبادت و بندگی خدا می شد و همة اعمالش نیز مرضی پروردگار متعال بود. ایشان وقتی عبارت «یا ایها الذین آمنوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید» را تلاوت می کرد، پاسخ می داد: «لبیک اللهم لبیک». وقتی وضو می گرفت تا نماز بخواند و با خدای تعالی هم صحبت شود، رنگش می پرید و از خوف خدای تعالی، اعضای وجودش می لرزید. وقتی به درب مسجد می رسید، می ایستاد و دو دستش را به طرف آسمان دراز می کرد و می گفت: «پروردگارا، میهمان تو به در خانه ات ایستاده، پروردگارا، ای نیکوکار که گناهکاران با امیدی به در خانه ات می آیند، در مقابل کارهای زشتی که من انجام داده ام از روی عفو و رحمت و نیکی که تو انجام می دهی، درگذر.»[1]
مهربانی با مردم

ایشان به قدری به خدای تعالی، قرب روحی داشت که دستش، دست خدا و چشمش، چشم خدا و گوشش، گوش خدا و اراده اش، ارادة الهی محسوب می شد. او مانند رسول اکرم دارای خلق نیکو و عظیمی بود که مردم از حُسن خلقش در شگفت بودند. ایشان مانند رسول اکرم نسبت به مردم به قدری مهربان بود که حاضر نبود انسانی لحظه ای در ناراحتی به سر ببرد و به فرمودة قرآن، مصداق آیة کریمه «عزیز علیه ما عنتم؛[2] سخت است بر او که شما ناراحت باشید» بود. او بر مؤمنین بسیار مهربان و در حل مشکلات مردم بسیار کوشا بود.

او پناه بی پناهان و پیشوای پرهیزکاران بود. وقتی در حال اعتکاف مستحبی بود و شخصی برای رفع مشکل خود و اصلاح ذات البین به ایشان رجوع کردند، اعتکاف را ترک کرد و برای حل مشکل مردم شتافت.
صبر برای خدا

دارای حلم عجیبی بود که در مقابل دشمنان علی بن ابیطالب بسیار صبر می کرد؛ و به خاطر بندگی خدا از قدرت خود استفاده نمی کرد. کینة احدی جز دشمنان خدا را در دل نداشت و به خاطر خدا، دوستان خدا را دوست می داشت و به خاطر او، دشمنانش را دشمن می داشت. حتی یک کلمه روی هوای نفس سخن نمی گفت و کلماتش همان سخنان خدای تعالی و پیغمبر اکرم بود. ایشان احاطة علمی بر ماسوی الله داشت و اگر می خواست از حالت هر موجود ریزی، ولو آنکه در اعماق زمین و یا در آسمانها باشد، اطلاع پیدا کند، مطلع می شد. او واسطة بین خدا و خلق بود و بالاخره اگر هر یک از خوبیها یاد شود، او اصل و فرع و اول و آخر آن خوبی بود.[3]

امام حسن مجتبی الگوی کامل برای یک شیعة منتظر هستند. پس باید با مطالعة زندگی نامة آن حضرت و پیاده کردن فرمایشات ایشان، خود را در زمرة بهترین منتظران قرار دهیم.

یکی از مهم ترین مطالبی که امام حسن مجتبی ما را به آن توجه می دهند، توجه به روح خود و مسائل مربوط به آن است. چنان که فرموده اند: «عجبت لمن یتفکر فی مأکوله کیف لا یتفکر فی معقوله فیجنب بطنه ما یؤذیه و یودع صدره ما یردیه[4]؛ تعجب می کنم از مردمی که دربارة خوراکی های خود فکر می کنند، چگونه به معقولات خود (عقائد و روحیات خود) نمی اندیشند؟ شکمشان را از چیزی که برای آنها ضرر دارد، نگه می دارند، ولی روح خود را از چیزی که آنها را پست می کند، نگه نمی دارند.» کنایه از آنکه چرا باید بشر به بدن و مادیات و سلامتی آن بیشتر از روح خود فکر کند و در حفظ آن بیشتر بکوشد؟ آیا روح ـ که حقیقت انسان است ـ اهمیتی کمتر از بدنی که مانند لباس برای انسان است دارد؟ برای آن که اهمیت این حدیث بیشتر آشکار شود باید بگوییم که هر یک از ما یکی از این دو چیز را پیش رو داریم، یا اینکه در زمان زندگی امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم ظهور می کنند و یا مرگ ما قبل از ظهور امام عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ خواهد رسید. در صورت اول که ظهور امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم را درک کنیم. حضرت افراد می خواهند مهذب و پاک از رذایل اخلاقی، که بتوانند بار سنگین مسئولیت را بدون نقص به دوش بگیرند. اما اگر مرگ ما رسید و حضرت ظهور نکردند، آیا به روحی پاک و مهذب نیاز نداریم؟

چنان که می دانیم بیماریهای بدنی، نهایتاً تا موقع مرگ گریبانگیر انسان است؛ اما آنچه بعد از مرگ، انسان را رها نمی کند، امراض روحی و معنوی است. مثلاً کسی که در این دنیا دچار نقص عضو شود و دست یا چشمش را از دست دهد، پس از مرگ، بدن سالمی به او می دهند. اما کسی که دچار بیماری حرص، تکبر یا حسد و دیگر امراض روحی باشد، بعد از مرگ، ابتدای گرفتاری اوست؛ چون اعمال و روحیات انسان پس از مرگ، در جهان آخرت تجلی پیدا می کند و متجسم می شود.

چنان که پیروان ادیان آسمانی معتقدند، انسان، مسافر است؛ مسافری که راهی سفری بسیار طولانی است؛ سفری که مسافرش به زاد و توشة بسیار زیاد محتاج است. بعضی از وسایل مسافر این راه، موقتاً تا زمان محدودی او را همراهی می کند. یکی از این وسایل، بدن انسان است که تا زمان مرگ همراه او است؛ اما این بدن، در قبر جا می ماند. و آنچه همیشه همراه او است، معقولات او است که لحظه ای او را رها نخواهد کرد.

در این حدیث شریف امام مجتبی تأکید و ترغیب فرموده اند که ما باید مراقب روحیات خود باشیم. روحیاتی که همیشه همراه ما هستند. چه اینکه در زمان حیات ما امام زمان بسم الله الرحمن الرحیم ظهور کنند یا اینکه اجل ما زودتر فرا رسید و به جهان باقی منتقل شویم؛ به راستی آیا ما به فکر اصلاح روحیات خود هستیم؟ پس بیاییم با هم تصمیم جدی بگیریم که از مراقبه و محاسبه اعمال و روحیات خود غافل نشویم. خود را از عیوب نفسانی، تزکیه و تهذیب نماییم تا با قلبی سلیم، خداوند متعال و ائمه اطهار علی را ملاقات نماییم.□

*. دانش‌پژوه مرکز تخصصی مهدویت.

[1]. بحارالانوار، جلد 43، صفحة 339.

[2] . سوره توبه، آیه 128.

[3] . همه معصومین علیهم‌السلام دارای این صفات والا هستند که در زیارت جامعه کبیره آمده است.

[4] . بحارالانوار، جلد 1، ص 8/2.

امان - مرداد و شهریور ماه 1390 ، شماره 31

 نظر دهید »

انتظار و اقتصاد

29 آذر 1394 توسط یکتا عریانی

انتظار و اقتصاد

صبحگاهان، آفتاب زده و نزده، پاشنة درها ـ که فقط چند ساعتی نچرخیده بودند و خستگی در می کردند ـ می چرخند و درهای بسته باز می شوند. افرادی شال و کلاه کرده، با سرعت هر چه تمام تر از خانه خارج شده و پس از عبور از کوچه ها، خود را به خیابان اصلی رسانده و هر کس طبق نقشه کاری خود، به جایی می رود.

با اندک دقتی در می یابیم که زندگی و آسایش ما در گرو زحمات تک تک آنها است. پس ما هم باید حرکت کنیم؛ تحرک، رفتن به سوی مقصد است. شناسایی این جاده پر پیچ و خم ـ که در میان راه های غلط انداز شیطانی قرار گرفته ـ نیاز به راهنما دارد. ما باید حرکت خود را با علائم و الگوهای حقیقی جهت دهیم، تا تلف نشویم.

«انتظار و اقتصاد» ترسیم گر گوشه ای از آداب و رسومی است که انسان های برگزیده هستی، یعنی معصومین علیه السلام در کسب روزی به آن پایبند بودند و یک منتظر نیز باید چنین باشد.
میوه های شیرین

اگه نگاه ژرف معصومین علیه السلام پیرامون فواید کسب و کار را طالب باشیم، با جستجو در گلستان روایات، برایمان روشن می شود که کار و تلاش، علاوه بر تأمین معیشت، فواید دیگری نیز دارد. اکنون برخی از این ثمرات را مطرح می کنیم.
میوه اول: عافیت

کار، مایه آرامش روح است و رشد روحانی انسان را به دنبال خواهد داشت. در سایة کار و با برطرف کردن نیازهای مادی و تأمین معاش، بسیاری از اضطراب ها و نگرانی ها از انسان دور می شود.

حضرت علی به نقل از رسول امین می فرماید: «اگر انسان به تأمین بودن نیازش مطمئن باشد، آرام می گردد».1 ناگفته پیداست در صورتی انسان به این مهم دست می یابد، که اهل حرکت باشد. چرا که هر جنبش و جوششی، رویشی به دنبال دارد.

در این باره امام صادق می فرماید: «کسی که از کار کردن عارش نشود و خجالت نکشد، زحمتش کاهش می یابد و فکرش آسوده می گردد و خانواده اش هم به روزی خود می رسند».2

علاوه بر این، کار و فعالیت باعث تندرستی و صحت انسان شده و در مقابل، بیکاری ـ در عین اینکه خودش، نوعی مرض است ـ بیماری را نیز در سطح بدن، گسترش می دهد.

پیامبر اعظم در این باره می فرماید: «تندرستی ده جزء دارد که نه جزء آن در کار و تلاش برای به دست آوردن مخارج زندگی است و تنها یک بخش آن در امور دیگر است».3
میوه دوم: آمرزش

در سایه تلاش و تکاپو برای کسب روزی است که خداوند، چتر بخشندگی خود را بر زندگی شخص جویای کار می گستراند و پاکی از گناه را برای او فراهم می کند.

پیامبر عزیز پیرامون این فایده می فرماید: «من بات و کّالاً من طلب الحلال بات مغفوراً له؛4 کسی که شب را با خستگی ناشی از کسب و کار و طلب روزی حلال بخوابد، در حالی می خوابد که گناهانش آمرزیده می شود.»
میوه سوم: سربلندی

لازمة جامع نگری مکتب اسلام این است که مقدمات تربیتی پیراونش را به گونه ای مهیا کند که افراد زیر پرچمش، تنها به خدا تکیه داشته باشند و بس؛ نیازهای خود را از او طلب نمایند و دست حاجت به سوی دیگران و دراز نکنند.

رسول رحمت از پیروانش می خواهد تا عزت و کرامت نفس داشته باشند و می فرماید: «اطلبوا الحوائج بعزة الانفس؛5 درخواست ها و تقاضاهایتان را با عزت نفس دنبال کنید».

آن حضرت، مسلمانان را بر تمکّن مالی و عدم نیاز به دیگران تشویق و ترغیب می نمود و حتی انجام کارهای سخت و طاقت فرسا را برای یک مسلمان، بهتر از کمک گرفتن از دیگران می دانست و می فرمود: «اگر یکی از شما بندها و ریسمان های خود را بردارد و به کوه و بیابان برود و پشته ای هیزم جمع نموده و جهت فروش به بازار بیاورد و با پول به دست آمده از این کار پر زحمت، زندگی خود را تأمین کند، بهتر از آن است که از کسی، چیزی طلب کند.»6
میوه چهارم: مجوّز عبور

یکی دیگر از فواید کار و تلاش که در روایات به آن تصریح شده، نجات از آتش دوزخ است. پیامبر خاتم در این باره می فرماید: «هرکس به مدد بازوی خویش امرار معاش کند، به سرعت برق از پل صراط خواهد گذشت».7

و نیز پس از غزوه تبوک، آنگاه که حضرت، دستان خشن سعد انصاری را بوسید، خطاب به حاضران فرمود: «هذه یدلاتمسها النار؛8 آتش دوزخ هیچ گاه به این دستان نخواهد رسید».

البته همه می دانیم که هرگونه تلاش و فعالیتی، مجوز عبور از پل صراط و دوری از آتش را به ما نمی دهد؛ بلکه شرایط و حدود آن باید رعایت شود تا این ثمرات به بار بنشیند.
بال صعود

اگر با چشم باز و حقیقت بین، انسان و مسیرش را به نظاره بنشینم، درخواهیم یافت که کار و تلاش و کسب روزی می تواند بستری برای عبودیت خانواده باشد؛ خواه این کسب و کار به دارایی و سرمایه ختم شود و خواه اینکه حتی به لقمه نانی هم نینجامد.

آری، از دیدگاه اسلام، کار و تلاش، قابلیت این را دارد که رنگ الهی به خود بگیرد و بال صعود به سوی پروردگار و «نعم العون علی طاعة الله»9 باشد.

انسان تلاش گر می تواند در لباس کار، شبیه مجاهدین در راه حق شود. همان هایی که لباس رزم بر تن کرده و عزم مجاهدت کردند. پیامبرk می فرماید: «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛10 تلاش گر برای خانواده، همچون مجاهد در راه خدا است.»

پیامبر اعظم برای آنها که می کوشند تا بنای زندگی خود را با آجر «عزت» و آهن «کرامت نفس» بنا کنند، برای آنها که مثل سیل، پرکار و پر خروشند، از هر قشر و با هر درجه ای که باشند، از کارگر و بقال و خیاط و خرما فروش و آهنگر و راننده و رفته گر، تا مهندس و دکتر و کارمند و تاجر، برای همه پاداشی بیان کرده است که شاید در نگاه ابتدایی باعث تعجب شود. اینک به بخشی از آن بیانات اشاره خواهیم کرد.
1. رسیدن به درجه و مقامات شهدا:

«من طلب الدنیا حلالا فی عفاف کان فی درجه الشهداء؛11 آنکه در سایه پاکی، برای به دست آوردن مال حلال دنیا تلاش کند، در مرتبه شهداء است.»
2. محشور شدن با انبیا و صدّیقین:

«هر کس به دنبال درآمدی از راه حلال باشد تا خود و خانواده اش را از دراز کردن دست به سوی مردم باز دارد، روز قیامت با پیامبران و صدیقین محشور خواهد شد».12
3. پاداشی برابر حج و عمره:

پیامبر در مواجهه با جوانی که ادعا می کرد با سختی و زحمت کار می کند تا نیازهای اهل و عیالش را بر طرف سازد و آنها را از نیازمندی به دیگران بازداشته و قرض های خود را هم بپردازد، به اصحاب خود فرمود: «اگر چنین است که می گوید، پاداشی مانند پاداش جنگجو و نیز پاداش حج و عمره خواهد داشت».13
4. قرار گرفتن زیر چتر رحمت الهی در قیامت:

حضرت رسول در توصیف کسانی که در پی کسب روزی حلال تلاش می کنند، فرمود: «روز قیامت، سایه عرش الهی بر سر کسی قرار می گیرد که با تکیه بر عنایات خداوندی از خانه خارج شده و برای تامین مخارج زندگی خود و عائله اش، در روی زمین به جستجو و تلاش می پردازد».14
5. گشایش تمام درهای بهشت

با توجه به روایات، انسان ها در قیامت به فراخور اعمالشان هر کدام از درب خاصی وارد بهشت می شوند؛ اما هشت درب بهشت به روی کسانی که به کسب و کار حلال مشغولند، باز است.

رسول خدا در این باره می فرماید: « من اکل من کد یده حلالا فتح له أبواب الجنة یدخل من ایها شاء؛ کسی که از دست رنج حلال خود استفاده کند، درهای بهشت به روی او باز شده و از هر دری که خواست وارد می شود.»15

برخی، از این گفته ها تجب کرده و انگشت به دهان گرفته و می پرسند: چگونه می شود یک نفر تمام هستی اش را بگذارد و به جهاد برود؛ خطر شمشیر و تیر و تفنگ و قطعه قطعه شدن را با جان و دل بخرد و یا سفر حج و عمره در پیش بگیرد و با سختی های راه و هزینه های زیاد، عبادتی به جا آورد، اما دیگری در کنار خانواده اش باشد و با خیال آسوده هر صبح در کلاس، درسش را بدهد و یا در مغازه و محل کارش حاضر شود، آن وقت این دو پیش خدا در یک مرتبه و رتبه باشند؟!

به نظر می رسد روایات مذکور، اشاره به یک نکته جذاب و شیرین دارد و آن بحث از عبودیت است. آری کسب روزی حلال می تواند بستری برای عبودیت باشد.

عجله نکن! حتماً می خواهی بگویی «کسب روزی، بستر عبودیت است» چه معنایی دارد؟ آیا عبودیت، همان عبادت است یا این که با هم فرق دارند.

لابد می گویی باید این دو واژه معنا شود، تا فهم روایات نبوی که با هم مرور کردیم راحت تر صورت پذیرد؛ حرفی نیست، اما برای رسیدن به پاسخ، کمی دقت بیشتر لازم است.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. کافی، ج5، ص89، ح2.

2. بحارالانوار، ج103، ص7، ح28.

3. کنز العمال، ج4، ص6، ح9208.

4. بحارالانوار، ج103، ص2، ح1.

5. کنزالعمال، ج6، ص518، ح 16508.

6. الجماع الصغیر، ج2، ص399، ح7209.

7. بحارالانوار، ج100، ص9، ح39.

8. اسدالغابة، ج2، ص269.

9. کافی، ج5، ص71، کار و تلاش بهترین یارگیر در مسیر اطاعت خداوند است.

10. همان، ص88.

11. محجة البیضاء، ج3، ص203،

12. کنزالعمال، ج4، ص12.

13. جامع الاحادیث، ج22، ص160.

14. مستدرک الوسائل، ج13، ح14586.

15. بحارالانوار، ج100، ص10، ح41.

http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

حکایت ها و هدایت ها

29 آذر 1394 توسط یکتا عریانی

فرستادگان ملکه سبأ با صندقی مملو از طلای ناب به عنوان پیش کش، به طرف قصر حضرت سلیمانj حرکت می کردند و گمان داشتند که برق طلاهایشان ـ که قابل توجه هم است ـ چشم سلیمان را هم خواهد گرفت! اما وقتی وارد قصر شدند دیدند زیر پاهایشان از زیر شیشه های بلورین، جوی های طلا روان است و حتی خدام قصرهم هنگام راه رفتن به آنها توجه ندارند! دیدند بخشی از دیوارهای قصر، از طلاست و هم چنین سایر تزئینات و وسایل روشنایی قصر همه از طلا هستند. وقتی صحنه و اطرافشان را پر از طلا دیدند، طلاهای خود را حقیر و ناچیز شمردند و از عطای این مقدار طلا شرمنده و سرافکنده بودند و میل داشتند آنرا پنهان کنند، چون آن را قابل عرضه در آنجا نمی دیدند.
هدایت:

ما هم که عظمت و هیبت و غنای پروردگار همه هستی را ادراک نکردیم و قلب ما شکوه و غنا و عظمت الهی را نیافته، گمان می کنیم اعمال ما ـ خصوصاً که اهل مستحبات هم باشیم ـ چشم خدا را خواهد گرفت! امّا وقتی مثل امیرالمؤمنینj به عظمت و صمدیت رب همه هستی واقف شدیم، آن وقت اعمال خود را قلیل دیده و از سر صدق و حقیقت می گوییم: «الهی قلبی محجوب و… طاعتی قلیل»[1] و یا مثل حضرت زین العابدینj ناله خواهیم زد: «الهی ارحم عبدک الذلیل ذا اللسان الکلیل و العمل القلیل»[2] ما نیز تا چشم قلب مان به شکوه و عظمت و غنای پروردگار عالم باز نشود اندک اعمالمان را کثیر می پنداریم؛ تا وقتی که آن شکوه و غنا، مورد رؤیت قلب واقع شود؛ که آن وقت، کثیر اعمالمان را اندک و از عرضه آن شرمنده خواهیم بود.□

[1] . دعای صباح.

[2] . مناجات المفترقین.

امان - مرداد و شهریور ماه 1390 ، شماره 31

 نظر دهید »

تربیت مهدوی: پرورش عواطف کودک در پرتو نیایش

29 آذر 1394 توسط یکتا عریانی

تربیت مهدوی: پرورش عواطف کودک در پرتو نیایش

نیایش، مؤثرترین عامل پرورش عواطف، رفع نگرانی و دلهره ها، نزدیک شدن انسان ها به یکدیگر و ستایش آفریدگار جهان است.

اصلی ترین مسأله ای که در مسائل تربیتی برای خانواده های مذهبی، در خور توجه است، پرورش نسل نوخاسته اجتماع است به نحوی که نهال ایمان به خداوند بزرگ در جان و دل آنان، ریشه بدواند و بارور گردد؛ نهالی که بتواند در هر محیط و تحت هر شرایطی، سرسبز و خرم بماند و سموم تبلیغات مخالف، طراوت و نشاط آن را به زردی و خزان مبدل نسازد و تیشه شبهات و اشکالات، آن را از ریشه بر نیاورد.

نمی توان با استدلال ها و براهین پر پیچ و خم، بذر چنین ایمانی را در قلب پاک کودک افشاند. این روش، نه تنها با فکر ساده و کودکانه او سازش ندارد، بلکه حتی معلوم نیست با سلیقه انسان هم مطابقت کند.

در عین حال، این سخن به این معنا نیست که از استعدادهای نخستین و نیروی فطری که در نهاد کودک به ودیعت گذارده شده است، نباید استفاده کرد و افکار و خرد او را نباید از طریق استدلال، به سوی شناسایی آفریدگار بزرگ هستی سوق داد.

پدران و مادران و مربیان لایق می توانند به آرامی و با حوصله و بردباری، بذر چنین ایمانی را در زمین دل کودکان بیفشانند و آن چنان ایمانی به او عرضه و تلقین کنند که هم از جنبه فکری و عقلی، صحیح و قابل هضم و دور از خرافات و موهومات باشد و هم از جنبه عاطفی، منشأ تحرک و تلطیف اخلاق و اصلاح رفتار او شود.

اما کار مهم و اساسی تر آنها از این جا شروع می شود که احیا و تربیت ایمان فطری کودک، نباید تنها محدود به آنچه گذشت باشد، بلکه با برنامه های عملی و تمرینی توأم گردانند. مربی برای محقق ساختن اندیشه های خود، ناگزیر است از لحاظ علمی به کودک بفهماند که یک زندگی صحیح و بی شائبه، آن است که از تناقض، بری باشد. چه معنا دارد که زبان انسان به دلش دروغ بگوید و کردارش به هر دو؟ ننگ آور و رقت بار است زندگی مردمی که کردار، گفتار و پندار آنان با هم مطابق نباشد؛ همان زندگی ای که متأسفانه، انسان های عصر ماشین و تکنیک، سخت در دام آن گرفتارند!

مربی برای تکمیل کارهای خود و به عبارت رساتر، نقش سازندگی ای که در پرورش عقل و عواطف ایمانی کودک ایفا می کند، ناگزیر است که به تدریج و در همان سال های نخستین زندگی، به خصوص در سال های اول دبستان یا کودکستان، کودک را با عبادت آشنا کند و از این رهگذر، ایمان فطری او را احیا و تکمیل سازد. عالی ترین راهنمای ما، نه تنها در مورد کودکان، بلکه در مورد بزرگ سالان نیز قرآن کریم است. قرآن، پرورش نیروی ایمان را ـ که یکی از عالی ترین و ارزنده ترین فضایل انسانی است ـ با عبادت ها، نیایش ها و کرنش ها عملی می داند و ضمن جمله ای بس کوتاه و رسا می فرماید: «وَاعْبُدْ رَبَّک حَتَّی یاْتِیک الیقِینُ؛[1] و پروردگارت را پرستش کن تا در پرتو آن، یقین (که همان ایمان کامل و خالص است) برای تو حاصل گردد». چنان که قبلاً نیز به آن اشاره کرده ایم.

آری؛ کودک با تمرین عبادت و خوگرفتن به آن، به تدریج ایمان خود را به مرحله عالی می رساند و آن چنان نیرومند می سازد که با هیچ گونه عاملی تهدید نخواهد شد.[2]

*. استاد حوزه و دانشگاه.

[1]. سوره حجر، آیه 99.

[2]. نسل نوخاسته، ص2.

http://www.hawzah.net

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20

مدرسه علمیه فاطمیه صومعه سرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبت ها
  • پژوهشي

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کد حدیث

کد حدیث



کد روز شمار امام زمان
  • تبلیغات اینترنتی
  • آیتم ها

    • ارکان مقاله نویسی
    • چکیده تحقیق پایانی
    • چکیده تحقیق پایانی
    • ماه رمضان
    • تبریک ماه رمضان
    • برابری زن و مرد در قرآن
    • آیا قرآن به این مطلب اشاره می کند که آنهایی که چهره های سفید دارند، از آنهایی که رنگ پوستشان زرد، قرمز، قهوه ای یا مشکی است، بهترند؟
    • حکایتی زیبا از تشرّف آيت‌الله نمازي خدمت امام زمان (ع)/ به قرآن قسم نخور!
    • حکایتی زیبا از تشرّف آيت‌الله نمازي خدمت امام زمان (ع)/ به قرآن قسم نخور!
    • شعر
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس